دفترچه ممنوع |
Saturday, January 27, 2007
٭ باز هم عشق عشق يعني با تو خواندن از جنون ، عشق يعني سوختنها از درون عشق يعني سوختن تا ساختن ، عشق يعني عقل و دين را باختن عشق يعني دل تراشيدن ز گل ، عشق يعني گم شدن در باغ دل عشق يعني تو ملامت کن مرا ، عشق يعني مي ستايم من تو را عشق يعني در پي تو در به در ، عشق يعني يک بيابان درد سر عشق يعني با تو آغاز سفر ، عشق يعني قلبي آماج خطر عشق يعني تو بران از خود مرا ، عشق يعني باز مي خوانم تو را عشق يعني بگذري از آبرو ، عشق يعني کلبه هاي آرزو عشق يعني با تو گشتن هم کلام ، عشق يعني انتظار يک سلام عشق يعني دستهايي رو به دوست ، عشق يعني مرگ در راهت نکوست عشق يعني شاخه اي گل در سبد ، عشق يعني دل سپردن تا ابد عشق يعني سروهاي سر بلند ، عشق يعني خارها هم گل کنند عشق يعني تو بسوزاني مرا ، عشق يعني سايه بانم من تو را عشق يعني بشکني قلب مرا ، عشق يعني مي پرستم من تو را عشق يعني آن نخستين حرفها ، عشق يعني در ميان برفها عشق يعني ياد آن روز نخست ، عشق يعني هر چه در آن ياد توست عشق يعني تک درختي در کوير ، عشق يعني عاشقاني سر به زير عشق يعني بگذري از هفت خان ، عشق يعني آرش و تير و کمان .... نوشته شده در ساعت 22:19 توسط دريا جون |
Comments:
Post a Comment
|