:: Forbidden Notebook :: دفترچه ممنوع ::
دفترچه ممنوع




Sunday, April 17, 2005

٭
عجب هفته ای شروع شد . از روز اولش معلومه که چه هفته ای در پیش دارم .
سال قبل یه مدتی رکود کاری داشتیم اما از اول سال جدید دوباره فعالیتها شروع شده و حسابی پرکاریم . دیروز از نظر کار شرکت و کارهای خودم شلوغترین روز بود . کلی اینور اونور تلفن زدم . دنبال یه کاری بودم که آخرشم نتیجه نداد . شاید مصلحتی در کار بوده . نمیدونم .
بعدازظهر با دوستم رفتیم بیمارستان عیادت از یه همکار مریض . شب هم مهمون داشتیم که دیروقت رفتن .
امروز هم کلی کار داشتم . بعدازظهر که از شرکت بیرون اومدیم بارون غافلگیرمون کرد . انگار که آسمون خدا هرچی ابر و بارون داشت روی سرمون نازل کرد . یه رگبار و رعد و برق درست و حسابی و صد البته قشنگ . من عاشق بارون هم کلی خوش به حالم شد .
میدونم فردا هم روز پرکاری خواهد بود .
یه برنامه سفر هم با دوستم داشتم . یه تور چند روزه گرفتیم اما برای دوستم کاری پیش اومده که نمیتونه بیاد واز قرار تنهائی باید برم . حالا فردا جواب قطعیشو میده . اگه نتونه بیاد 150 هزار تومان هزینه تور رو ضرر میکنه چون غیرقابل برگشته .
حیف شد . کلی واسه این سفر و سفرهای بعدی برنامه ریزی کرده بودیم .





|



Comments: Post a Comment

Home