:: Forbidden Notebook :: دفترچه ممنوع ::
دفترچه ممنوع




Wednesday, January 12, 2005

٭
کجایند مردان بی ادعا ؟
چندروز پیش توی محله مون یه جانباز شهید شد و من تازه اونموقع بود که فهمیدم توی اون خونه جانبازی بوده . بطور حتم این آخرین جانباز نبوده و نیست . همونطور که هر چند وقت یکبار از این خبرها بگوش ما میرسونن .
جنگ ایران و عراق سالهاست تموم شده ولی اثراتش رو به جا گذاشته . یکی از اون چیزهائی که مونده ولی ما خیلی کم بهش توجه میکنیم وجود جانبازان این جنگه . خوب اونها که شهید شدن و رفتن و جاشونو گرفتن اما این جانبازان هستن که دارن شهادت رو به مرور زمان تجربه میکنن . یه جور مرگ تدریجی . خودشون هم میدونن که آخر راه هستن و هیچ چاره ای براشون نیست . تا جائی هم که میدونم خیلی کم بهشون رسیدگی میشه . بخصوص بخصوص بخصوص جانبازان شیمیائی که فکر میکنم بدترین موقعیت رو دارن . بارها و بارها از طریق تلویزیون دیدیم یا روزنامه هارو خوندیم که از نظر دارو و درمان در مضیقه هستن . داروهاشون گرونه و پیدا نمیشه . وقتی که میبینم حتی چند تا از هنرپیشه های سینما و تلویزیون هم جزو این جانبازان هستن بیشتر تحت تأثیر قرار میگیرم . هر روز از رسانه ها اعلام میشه که یه جانباز شیمیائی دیگه شهید شد . ماها هیچوقت نمیتونیم خودمونو جای اونها و خونواده شون بذاریم ولی میتونیم بیشتر به فکرشون باشیم . همه ما میدونیم اگه شهدائی که رفتن و این جانبازانی که بجا موندن نبودن ، معلوم نبود این مملکت چه وضعیتی داشت . من کاری به جمهوری اسلامی و سیاست و این چیزها ندارم اما اینو میدونم که اگه امثال اینها نبودن ما الان این موقعیت رو نداشتیم . اینها مردان واقعی بودن که موندن و جنگیدن . بخاطر کشور و مردم . بخاطر من و شما . بیاین فراموششون نکنیم .





|



Comments: Post a Comment

Home