:: Forbidden Notebook :: دفترچه ممنوع ::
دفترچه ممنوع




Monday, December 13, 2004

٭
طلسم از گروه آریان .
اینم شعرش . قشنگه . نه ؟ منکه خیلی دوستش دارم .
***
میخواستم که بخونم باز از نم نم بارون
از آفتابگردون و قصه گلدون
( دونه دونه دونه دونه دونه دونه)
میخواستم از گل یاس برات قصه بخونم
بخونم تو بمون تا که بمونم
بگم تو فصل سرما گل همیشه بهاری
تو مهتاب توی شبهای تاری
تو رویای سپیدی تویی همدم و همراز
برای مرغ عشق دو بال پرواز
ولی چقد آخه باز باید از گلها گفت ؟
حرفهای دلو پنهونی تو قصه ها گفت
طلسم شرممو باید که بشکنم
اگه دل بزاره حرفمو اینبار بزنم
گل و گلدون بهونن ، باد و بارون بهونن
شب و ستاره و مهتاب و آسمون بهونن
اگه میگم برات از دل خسته م
بهونست که بگم ...
شدی خورشید آسمون من
شدم من گل آفتابگردون تو
میون باغ قصه های من
گل من شدی و من گلدون تو
گل من
ولی باش توی آسمون من
دیگه ابرهای شهر جایی نداشتن
چی میشد واسه ی گل و گلدون من
دیوار قصه هارو برمیداشتن
ولی چقد آخه باز میشه از گلها گفت ؟
حرفهای دلو پنهونی تو قصّه ها گفت
طلسم شرممو باید که بشکنم
اگه دل بزاره حرفمو اینبار بزنم
گل و گلدون بهونن ، باد و بارون بهونن
شب و ستاره و مهتاب و آسمون بهونن
اگه میگم برات از دل خسته م
بهونست که بگم ...
گل و گلدون بهونن ، باد و بارون بهونن
شب و ستاره و مهتاب و آسمون بهونن
اگه میگم برات از دل خسته م
بهونست که بگم ...
بهونست که بگم ...





|



Comments: Post a Comment

Home