دفترچه ممنوع |
Saturday, October 30, 2004
٭ ای دریغ از پای بی پاپوش من
درد بسیار و لب خاموش من ! شب سیاه و سرد و ناپیدا سحر راه پیچا پیچ و تنها رهگذر . من سلام بی جوابی بوده ام طرح وهم اندود خوابی بوده ام زاده پایان روزم، زین سبب راه من یکسر گذشت از شهر شب . چون ره از آغاز شب آغاز گشت لاجرم راهم همه در شب گذشت احمد شاملو نوشته شده در ساعت 22:18 توسط دريا جون |
Comments:
Post a Comment
|