:: Forbidden Notebook :: دفترچه ممنوع ::
دفترچه ممنوع




Wednesday, October 20, 2004

٭
اینم یه شعر از خودم .
***
دلم میخواد برم سفر ، یه جای دور ، بی خبر
جائیكه فقط خودم باشم ، نه با رفیق و همسفر
دلم میخواد یه جا برم ، كه هیچكی پیدام نكنه
یه چند روزی تنها باشم ، هیچكی تماشام نكنه
دلم میخواد یه جا برم كه كوه باشه ، جنگل و تاك
دریای آبی باشه و ساحل خوب و شن پاك
هر چی شكایت كه دارم ، برای دریا رو كنم
موجهای پاك و نازشو ، با همه حسم بو كنم
موهامو بسپرم به اون ، نسیم نرم دریائی
برم به دنیای ديگه ، عالم گرم رویائی
بهش بگم دریا منم ، مثل دلت دریا دلم
اما نمیدونم چرا ، اینروزا توی مشكلم
مشكل من دلم شده ، اين دل بیقرار من
دلی كه آروم نداره ، دل پر از شرار من
دریا کمک کن که دلم ، آروم باشه نه بیقرار
نه از همه دور بشه و فقط باشه فکر فرار
دریا کمک کن بتونم دریادلی پیشه کنم
تو دل هر کی عاشقه مثل یه گل ریشه کنم
خوب میدونم دریا به من شور میده ، امید میده ،
سنگ صبور میشه برام ، به این دلم نوید میده
نوید روزای خوب و شاد و قشنگ و خواستنی
خدا کنه دریا برام ، همیشه باشه موندنی
دریا :)





|



Comments: Post a Comment

Home