دفترچه ممنوع |
Thursday, December 14, 2006
٭ خوب بالاخره تموم شد . یه مدت خیلی فکرم مشغول بود ولی همه چی به خیر و خوشی گذشت . یه آپارتمان نقلی خریدم . حدود 2 ماه بود که کارش ادامه داشت ولی نمیدونم چرا جور نمیشد . فروشنده شهرستان بود و فرصت نمیکرد بیاد تهران . وکلیش که اینجا بود ، تاریخ وکالتنامه ش گذشته بود و فروشنده هنوز وکالت جدید بهش نداده بود . خلاصه امروز دیگه همه چی جور شد و رفتیم دفترخونه و سند بنام من شد . البته خونه مستأجر داره . هنوز 5 ماه دیگه از قراردادشون مونده . راستش منهم دلم نیومد که بگم تخلیه کنن . تازه یک ماه دیگه هم به قراردادشون اضافه کردم تا زمانی که امتحان بچه ش تموم بشه . منکه نمیخوام توی اون آپارتمان زندگی کنم . فقط به خاطر مامان و بابا خریدمش که میگفتن همه پولهاتو حیف و میل میکنی و چیزی پس انداز نداری . به هر حال تموم شد و خیال همه راحت شد :)) اینهارو چون این وبلاگ برام مثل یه دفترچه خاطرات هم هست اینجا مینویسم . واسه اینکه چند سال دیگه اگه اینهارو خوندم بدونم که چیکارا کردم . مثل خیلی اتفاقات دیگه که برام افتاده و گاهی که آرشیو وبلاگ رو میخونم یاد اونروزا برام زنده میشه . علت دیگه ای نداره . همین . نوشته شده در ساعت 21:03 توسط دريا جون |
Comments:
Post a Comment
|