:: Forbidden Notebook :: دفترچه ممنوع ::
دفترچه ممنوع




Sunday, November 27, 2005

٭
مدتی بود قلبم یادش میرفت چطوری باید کار کنه . یه جورائی اذیت میکرد . گاهی یه طپش قلب شدید داشتم که آرامش رو ازم میگرفت . یه وقتها هم نفسم بالا نمیومد . با اصرار بابا اینها از دکتری که مامان تحت نظرشونه ، وقت گرفتم و امروز رو دکتر بودم . آقای دکتر خیلی ماه بود ولی کلی باهام دعوا کرد که چرا زودتر نیومدی . میگفت با این طپش قلب و این فشارخون پائین چطوری تا حالا سر کردی ؟ یه نوار قلب گرفتن و یه اکو . یه مقدار هم دارو دادن . قهوه و نسکافه رو هم برام ممنوع کرد :(( قرار شد دو هفته دیگه دوباره برم واسه نوار قلب .
هیچ نمیدونستم موضوع تا این حد جدیه . فکر میکردم بخاطر استرس یا آلودگی هوا و اینجور چیزا باشه ولی انگار یه کمی بیشتر از اینهاست :)





|



Comments: Post a Comment

Home