:: Forbidden Notebook :: دفترچه ممنوع ::
دفترچه ممنوع




Monday, November 14, 2005

٭
عجب دنيائی شده . همه ميخوان خودشونو دوستت نشون بدن ، همه ميخوان رازتو بدونن ، همه ميخوان سنگ صبورت باشن و به حرفات گوش بدن .
اما وقتی كه بهشون اعتماد كردی ، وقتی كه حرفهاتو بهشون گفتی ، وقتی كه رازتو فهميدن ، اونوقته كه چهره واقعيشونو نشون ميدن . دیگه کاری به کارت ندارن . ميرن و با ديگران به تو ، به حرفهات ، به اعتمادت و به رازت ميخندن و مسخره ت ميكنن . وقتی كه فهميدن خوب له شدی ،‌ خرد شدی و داغون شدی ، انگار كه خيالشون از تو راحت شده باشه ميرن سراغ يكی ديگه .
ميدونين چيه ؟ انگار يادمون رفته كه آدميم . انگار يادمون رفته شاهكار خلقتيم . انگار يادمون رفته كه بهمون ميگن انسان . نه دوستی اهميتی داره و نه انسانيت . همه چی معنا و مفهوم حقيقيشو از دست داده . نارو زدن ، پشت پا زدن ، دورنگی و ريا يه جور تابو شده انگار .
متأسفم . واقعاَ متأسفم برای تمام ارزشهای انسانی كه داره نابود ميشه .





|



Comments: Post a Comment

Home