| دفترچه ممنوع |
|
Tuesday, October 04, 2005
٭ آب آرام و آسمان آرام دل ز غم فارغ و روان پدرام سايه بيد بن فتاده در آب زلف ساقی در آبگينه جام ای خوشا عاشقی بدين هنگام سايه بيد بن فتاده در آب بر سر موج سيمگون مهتاب مرغ شبخوان ز دور در آواز ماه چون دلبری فكنده حجاب تن سيمين بشويد اندر آب مرغ شبخوان ز دور در آواز در دل از بانگش اندهی دلساز خاطر از ياد يار مالامال دل پر از آرزوی دور و دراز مرغ انديشه مانده از پرواز خاطر از ياد يار مالامال مست بيم فراق و شوق وصال آسمان چون پرند مينارنگ مه بر آن با هزار غنج و دلال كرده تنهاييش اسير ملال آسمان چون پرند مينارنگ آب چون آبگينه ای بی رنگ كرجی بان مكن شتاب به راه نكند دل به بازگشت آهنگ اندكی نرمتر ، درنگ ! درنگ ! كرجی بان مكن شتاب به راه سيمت ار بايد آنچه خواهی خواه دل بی تاب تازه رفته به خواب مكن آرام او به خيره تباه در دل آبدان ملرزان ماه دل بی تاب تازه رفته به خواب گرد كافور بيخته مهتاب آب آرام و آسمان آرام ماه خوش خفته در بن مرداب روی دلدار بيند اندر خواب آب آرام و آسمان آرام دل ز غم فارغ و روان پدرام سايه بيد بن فتاده در آب زلف ساقی در آبگينه جام ای خوشا عاشقی بدين هنگام پرويز ناتل خانلری نوشته شده در ساعت 20:55 توسط دريا جون |
Comments:
Post a Comment
|