:: Forbidden Notebook :: دفترچه ممنوع ::
دفترچه ممنوع




Saturday, June 25, 2005

٭
دویدیم و دویدیم ، هیچ جا رامون ندادن
گفتن که توی جاده ، دونده ها زیادن
دویدیم و دویدیم ، فایده نداشت دویدن
به همه چی رسیدیم ، به جز خود رسیدن
دویدیم و دویدیم ، اسفندی دود نکردن
گفتن فقط زیر لب ، کاش دیگه برنگردن ، کاش دیگه برنگردن
چه روزای قشنگی ، عشقو نفس کشیدیم
روی گلای قالی ، با خنده دست کشیدیم
تو سایه روشن عشق ، شب و ستاره کاشتیم
به جز تقدس نور ، چیزی رو دوست نداشتیم
پاییز عاشقیمون ، غرق ترانه ها بود
هوای پاک و شرجیش ، دور از بهانه ها بود
تو گرگ و میش تردید ، گلایه رو ندیدیم
به خاطر رسیدن ، دویدیم و دویدیم ، دویدیم و دویدیم
دویدیم و دویدیم ، سیبا رسیده بودن
سه فصل آزگار بود ، همه دویده بودن
دویدیم و دویدیم ، تا رسیدیم به دیوار
اونور دیوارم باز ، خوردیم به خط تکرار
دویدیم و دویدیم ، قصه زندگی بود
که واسه اون دویدن ، فقط دیوونگی بود
پس کوچه های غربت ، محو چشای گل شد
دست من و نگاهت ، واسه سپیده پل شد
هر روز غروب که میشد ، وقت قرارمون بود
روزی که گل میدادیم ، فصل بهارمون بود
ثانیه ها گذشتن ، ترانه ها چکیدن
اهالی روزگار ، دیگه مارو ندیدن
یه پرده حریرو ، رو بختمون کشیدیم
طبق یه سنت زرد ، دویدیم و دویدیم ، دویدیم و دویدیم





|



Comments: Post a Comment

Home