:: Forbidden Notebook :: دفترچه ممنوع ::
دفترچه ممنوع




Tuesday, April 12, 2005

٭
غمی در سينه دريا نهفته ست
كه می خواهد برافشاند به ساحل
چو می بيند كه ساحل ژرف خفته ست
نگه می دارد آنرا باز در دل
به جان ساحل آشفته ، اما
غمی ديگر در دوزخ گشاده ست
شفا می خواهد از آغوش دريا
ولی چون مرده بر جای اوفتاده ست
كنار هم دو سرگردان ، دو غمناك
خبر از درد همديگر ندارند
يكی را آرزو آب و يكی خاك ،
دريغا ، عشق را باور ندارند
محمود كيانوش





|



Comments: Post a Comment

Home