:: Forbidden Notebook :: دفترچه ممنوع ::
دفترچه ممنوع




Sunday, April 03, 2005

٭
من اومدم . فکر کردین به این زودی از دستم خلاص میشین ؟ نه . اینطور نیست .
میدونین چیه ؟ من هیچوقت دروغگوی خوبی نبودم و نیستم . البته خیلیها دستمو خوندن و فهمیدن که دروغ 13 بود .
وقتی که مطلب خداحافظی رو پست کردم ، کلی پیغام و ای میل گرفتم و بعدش هم اون کامنتها . همه میپرسیدن چی شده ؟ چرا خداحافظی کردی ؟ کجا میخوای بری ؟ کسی چیزی گفته ؟ اینهارو که میشنیدم از خودم بدم اومد . از مطلبی که نوشتم و از دروغ 13 . دچار عذاب وجدان شدم . وقتی باهام حرف میزدن و میگفتن تصمیمت رو عوض کن ، نرو ، اینجا همینه ، همونطور که بدی داره خوبیهائی هم داره ، زود تصمیم نگیر و .... فقط اشک میریختم . باور کنین همین حالا هم که اینهارو مینویسم نمیتونم جلو اشکهامو بگیرم .
یکشب آنلاین نشدم و بعدش کلی آفلاین و ای میل داشتم . پر از عشق ، پر از محبت ، پر از صفا . کاش ارزش و لیاقت اینهمه مهر و محبت شمارو داشته باشم .
اینو بدونین برای همه دوستيها و دوستهام ارزش قائلم . فرق نداره . چه دنيای حقيقی باشه چه مجازی . از دست دادن يه دوست توی دنيای مجازی همونقدر برام سخته كه توی دنيای حقیقی و پيدا كردن يه دوست توی دنيای مجازی همونقدر برام قشنگه كه توی دنيای واقعی . شايد خيليها عقيده دارن كه اين دو دنيا رو نبايد با هم قاطی كرد ولی من اينطور فكر نميكنم .
فقط میتونم اینو بگم که دوستتون دارم . همه تون رو . برام فرقی نمیکنه توی دنیای مجازی باشین یا دنیای واقعی . برام فرقی نمیکنه که شمارو دیده باشم یا نه . برام فرقی نمیکنه که شمارو ببینم یا هیچوقت نبینم . برام فرقی نمیکنه که یه ID باشین یا یه دوست واقعی . همونقدر برام با ارزش و عزیز هستین که یه دوست توی دنیای حقیقی . ما ساعتهای زیادی رو روی نت با هم گذروندیم . گفتیم و خندیدیم . درددل کردیم و حرف زدیم . پس برای من هیچ فرقی با یه دوست توی دنیای واقعی ندارین .
اگه با مطلبم باعث ناراحتی کسی شدم ، عذر میخوام . شرمنده . شرمنده ی میترای گلم ، شرمنده ی راهی مهربونم ، صحرای خوبم ، ستاره عزیز و بقیه دوستانی که اگه بخوام تک تک اسم ببرم این صفحه پر میشه .
همیشه سعی کردم یه دل دریائی داشته باشم که اگه اینطور باشه این وسعت دریائی ارزونی شما عزیزان . همه تون توی قلب من جا دارین .





|



Comments: Post a Comment

Home