دفترچه ممنوع |
Thursday, March 03, 2005
٭ كوههای اطراف تهران رو يه برف سفيد و يكدست پوشونده . فقط يه هليكوپتر مربا ميخواد كه از اون بالا بريزی روی برفها و تا آخر بهار برف و مربا بخوری . به ! به ! *اگه بشه چی ميشه . دو هفته پیش بالاخره من برف و مربا رو خوردم . نميگم جاتون خالی شايد دوست نداشته باشين . با اينكه سرما خورده بودم رفتم پشت بوم و ديدم چه برف تميز و قشنگی رو پشت بومه . يه ظرف بزرگ پر كردم و با چند جور مربا خوردم . عجب مزه داد . ميدونم علت اينكه سرماخوردگيم هنوز خوب نشده همين برف و مرباست اما مهم نيست چون احتمال اينكه دوباره همچين برفی توی تهران بباره كمه . * يه بنده خدايی نشسته بوده كنار دريا و قاشق قاشق ماست خالی ميكرده توی دريا . بهش ميگن داری چيكار ميكنی ؟ ميگه دارم دوغ درست ميكنم . ميگن نميشه كه . ميگه ميدونم نميشه آما اگه بشه چی ميشه :) نوشته شده در ساعت 21:41 توسط دريا جون |
Comments:
Post a Comment
|