:: Forbidden Notebook :: دفترچه ممنوع ::
دفترچه ممنوع




Sunday, October 31, 2004

٭
مدتها بود میخواستم در مورد دوستیها و ازدواجهای اینترنتی بنویسم ولی فرصت نمیشد تا اینکه یه گفتگو باعث شد که درموردش بگم . چند وقت پيش با دوستی كه تو يه كشور اروپائی زندگی ميكنه ، صحبت ميكردم . ايشون ميگفت باتفاق پدر و مادرم خونه يكی از دوستان كه به تازگی از طريق اينترنت ازدواج كردن ، مهمون بوديم . مادر اين دوست ما از اين جريان بی اطلاع بودن . يعنی نميدونستن كه اين زوج جوان از طريق اينترنت آشنا شدن و ازدواج كردن .
صحبت از اينترنت و چت و آشنائی و اين چيزها كه ميشه ، مادر عزيز يه دفعه ميگن : ای بابا . زنی كه از توی اينترنت دربياد زن بشو نيست . اين دوستمون ميگفت ديگه سقلمه زدنهای من بيفايده بود . چون حرفی كه نبايد ، زده شد . قيافه اين دوست عزيز و اون زوج مهماندار بعد از شنيدن اين حرف خيلی ديدنی بوده .
حالا تصور كنين وقتی نظر مامانی كه اروپا زندگی ميكنه اينه وای به حال نظر مامانهائی كه تو ايران هستن .
بنظر من نباید کلی قضاوت کرد و نتیجه گرفت که یه آشنائی که از طریق اینترنت ایجاد میشه حتماً به بن بست میرسه و نمیشه روش حساب کرد .
من خیلیها رو سراغ دارم که از طریق اینترنت آشنا شدن و الان یا دوست هستن و یا ازدواج کردن . زندگیشون هم خدارو شکر خوبه .
و در مقابل بعضی ها رو هم سراغ دارم که به نتیجه مثبتی نرسیدن و دوستیشون سرانجام نگرفته و یا ازدواجشون منجر به جدائی شده . باید دید که مشکل از کجا بوده . حتی توی دنیای واقعی هم از این چیزها پیش میاد و نباید اینو به اینترنت ربط داد . البته دراینمورد گفتنی زیاد دارم ولی واسه حالا کافیه . شاید یه وقت دیگه دوباره درباره ش صحبت کنم .
شما چی فكر ميكنين ؟





|



Comments: Post a Comment

Home